شهدای دارالولایه سیستان زابل
شهدای زابل
| |||||
|
اخلاص ایشان فردی مخلص و خدوم بود و اعتقاد داشت که هر کاری که بر اساس خلوص نیت و برای رضای خدا انجام پذیرد، نتیجه مثبت در پی خواهد داشت. از این رو همه کارها و برنامههای ایشان خالصانه و برای رضای خدا بود نه رضایت و خشنودی زودگذر خلق خدا. 2. بصیرت ایشان حقیقتاً بصیر بودند و دانا. ایشان عملاً نشان دادند که در گرد و غبار فتنهها با بصیرت و بینایی کامل موضع گیری کرده و سره را از ناسره، حق را از باطل و خوب را از بد تشخیص دادند و بر اساس همان بصیرت و بینش والا عمل میکردند. 3. ولایتمداری ایشان ذوب در اسلام و مطیع ولایت بودند و سعی داشتند همیشه ایام تصمیم گیریها، برنامهها و سخنرانیهای خود را مطابق با منویات مقام معظم رهبری تنظیم کنند. بارها از او شنیدم که میفرمودند: «بایستی در رکاب ولی امر مسلمین بوده و لحظهای از پیروی محض از منویات و فرمایشات ایشان غافل نشویم؛ نه از ایشان جلوتر و نه عقبتر حرکت کنیم بلکه پشت سر ایشان حضور داشته و آماده دفاع از ولایت باشیم». 4. وقار و متانت حقیر بارها و بارها به این خصوصیت اخلاقی ایشان یعنی متانت و وقار موجود در جوهره شخصیت ایشان غبطه میخوردم. وقار و متانت در چهره ایشان کاملاً آشکار بود و همین باعث شده بود که هر شخصی تحت تأثیر اخلاق و وقار و متانت ایشان قرار بگیرد. 5. زهد و پارسایی زهد و تقوای ایشان باعث شده بود که هر شخصیتی با هر درجه و رتبهای در همان لحظه اولِ دیدار مجذوب وی شود. این زهد و پارسایی از نتایج خودسازی و خداشناسی و اخلاص ایشان بود. 6. پرهیز از سخنان لغو و بیهوده نه من و نه هیچ یک از همکاران، هیچگاه از ایشان سخن لغو و یا نامربوط نشنیده بلکه تمام سخنان ایشان حاوی نکات مهم اخلاقی و عرفانی و سیاسی و تشکیلاتی بود. 7. پرهیز از غیبت در مدت ۲۷ سال آشنایی که با ایشان داشتم با اطمینان قلبی ابراز می دارم که در جلسات، نشستها، گفتگوها و حتی نشستهای دوستانه غیراداری یک بار هم غیبت برادران دینی را از ایشان نشنیدم. 8. خادم و دوستدار خانواده شهدا بارها و بارها دیدم که با درجه سرداری و مسئولیت مهم، در هنگام مواجه با پدر شهیدان خم شده و بر دستان پدران شهید بوسه میزند. آری! «پدر شهیدان خدری» خوب میداند چه میگویم. خداوند رحمت کند «پدر شهیدان میرحسینی» را؛ که اگر بود میدانست چه می گویم ... این خم شدن و بوسه زدن بر دستان پینه بسته یعنی نهایت خضوع و خشوع. آری ایشان ملجأ و مأمن خانواده معظم شهدا بودند. امروز حتماً خانواده شهدا احساس غربت میکنند چرا که از هر کجا که ناامید میشدند به ایشان مراجعه و مشکلشان حل میشد. نمیدانم این روزها خانواده محترم شهدا به چه کسی مراجعه خواهند کرد و یا خانواده شهدای بخش پشت آب باز هم در پنجشنبه آخر سال شاهد برگزاری یادواره فرزندان شهیدشان خواهند بود یا نه؟ نمیدانم! 9. صبوری به نظر حقیر اگر «صبر ایوب» را به ایشان نسبت دهیم سخنی به گزاف نگفتهایم؛ چرا که ایشان با توجه به تمام مصائب و مشکلات کاری هیچ وقت عنان صبر را از دست نداده و کم صبری و موضع گیری منفی نداشته، بلکه با صبر و تحمل و خویشتنداری به عنوان سنگ صبور بسیجیان، پاسداران و مردم بود. هیچ گاه عصبانیت را در چهره ایشان ندیدیم؛ یعنی در واقع لقب «کاظم الغیظ» شایسته ایشان بود. 10. مدیر و مدبر ایشان در واقع تمامی خصوصیات یک مدیر عالی و موفق یک سازمان را همچون برنامهریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، اجرا، نظارت و کنترل را دارا بودند. ایشان در واقع تئوریسین بسیج و مدیر و مدبر در همه امورات بودند. پنج مسئولیت اساسی و همه در یک زمان همچون "جانشین سپاه سلمان"، "دبیر ستاد احیای امر به معروف استان"، "مسئول مرکز مهدویت استان"، "مسئول جامعه امدادگران عاشورا" و "رئیس هیئت امنای گلزار شهدای حضرت رسول(ص) ادیمی" کارهایی بودند بس دشوار! اما ایشان با برنامهریزی و مدیریت و تلاش پیگیر در همه این امورات موفق بودند. 11. قاطعیت هر چند که ایشان دارای روحی بسیار لطیف و زبانی لین بودند اما در امور کاری و سازمانی از قاطعیت بالایی برخوردار بودند. 12. خدمت بی منت با توجه به خدمات شایسته و موفق ایشان در استان هیچ وقت بر کسی منت ننهادند و در خواست جبران نداشتند؛ بلکه بجد معتقد بودند که: تو نیکی میکن و در دجله انداز / که ایزد در بیابانت دهد باز در پایان امید است همه ما بخصوص بسیجیان و پاسداران این خصائص اخلاقی را به عنوان یادگار از ایشان در جوهره وجودی خودمان تقویت کنیم و از ایشان الگو بگیریم . انشا الله.
|