آمده،سر راه آنها گوسفند قربانی كردند و در محور شمالی عملیات (العزیر) رزمندگان توانستند، خود را به رودخانه رسانده و تردد ماشین ها را بر روی جاده بصره – بغداد قطع كنند. طی این مرحله جزایر مجنون شمالی و جنوبی از پشت دور زده شد و به سهولت به تصرف درآمد. گذشته از این، بكارگیری هلی كوپتر در همان شب اول عملیات و در تاریكی شب مسئله ای حائز اهمیت بود؛چنانكه در ساعت 2 بعد از نیمه شب،فرماندهی هوانیروز به همراه تنی چند از فرماندهان سپاه، اولین پرواز را شخصاً بعنوان پیشرو انجام داد و در جزایر مجنون شمالی فرود آمد ولی بدلیل مسائلی سایر پروازها با مشكلات مواجه شد و در موقع پیش بینی انجام نشد.
در مجموع،طی مرحله اول، نیروها با یك تهاجم سراسری در مناطق همچون تنگه و شهر القرنه، روی جاده استراتژیك بصره العماره و نیز جزایر مجنون شمالی و جنوبی، استقرار یافتند.
هراس دشمن در این مرحله از عملیات به گونه ای بود كه با آشفتگی، در شهر العماره وضعیت فوق العاده اعلام نمود و پس از جمع آوری نیرو آنها را بلافاصله با هلی كوپتر به منطقه عملیاتی اعزام داشت.
در مرحله دوم عملیات، دو تلاش اصلی در محور جزایر و طلائیه به منظور الحاق و سپس پیشروی به سمت نشوه در نظر گرفته شد،لیكن بنا به عللی پیشروی صورت نگرفت.
در این روند،دشمن به مرور خود را بازیافته،پس از كشف اهداف عملیات و محورهای اصلی تك، تلاش اصلی خود را ابتدائاً روی پاكسازی حوالی جاده بصره – العماره گذارد و سپس بر روی طلائیه متمركز شد.
تمركز آتش دشمن در طلائیه، كه زمینی بسیار محدود را شامل می شد، فوق العاده بود. چنانكه شهید حجه الاسلام میثمی كه در آنجا حاضر بود می گفت: «هركس در طلائیه ایستاد اگر در كربلا هم بود،می ایستاد».
آنچه ضرورت مقاومت در طلائیه را موجب می شد،اهمیت آن برای كل عملیات بود – چنانكه در صورت الحاق و پاكسازی،عقبه خشكی برای نیروهای خودی وصل می شد و عملیات در ابعاد جدیدی گسترش می یافت. – بدین منظور پس از آنكه محور زید با عدم موفقیت مواجه شد فرمانده لشكر امام حسین (ع) فراخوانده شد تا مأموریت طلائیه به وی واگذار شود.
در این میان پس از آنكه مأموریت یگان مزبور از سوی فرماندهی جنگ تعیین شد شهید حسین خرازی فرمانده لشكر امام حسین (ع) تمامی كادرهای یگان تحت امر خود را فراخوانده، در تاریكی مطلق و فضایی مملو ازمعنویت حاضرین اظهار داشت:
« امشب شب عاشورا است؛ نماینده امام دستور داده در طلائیه عمل كنیم؛ ما با تمام توان لشكر به دشمن خواهیم زد؛ هركس می تواند، بماند و هر كس نمی تواند، آزاد است كه برود».
پس از آن، لشكر شب هنگام آماده تهاجم به دشمن شده و در آن شب جنگی سخت درگرفت كه تا صبح به طول انجامید.
با روشن شدن هوا و ادامه عملیات، شهید حسین خرازی كه در خط مقدم درگیری حضور داشت، بر اثر اصابت تركش دست راست خود را از دست داد و از میدان نبرد خارج شد. فشار دشمن همچنان ادامه داشت و با آنكه محور جاده طلائیه تا 6 كیلومتر بدست نیروها باز شد و یك تیپ از دشمن متلاشی شد ولی فضای كوچك منطقه مانور و آتش انبوه و بسیار زیاد دشمن عملاً امكان الحاق و پیشروی را ناممكن ساخته بود. لذا از این به بعد، نظرها عمدتاً به حفظ جزایر مجنون معطوف شد.
مرحله سوم عملیات با توجه به فشارهای دشمن، عمدتاً به منظور حفظ جزایر مجنون شمالی و جنوبی بود. برای دشمن هرگونه جا پا و حضور نیروهای اسلام در هور غیر قابل تحمل بود؛ لذا با اجرای آتش شدید و توان پیاده – زرهی سعی در پس گرفتن جزایر داشت. به همین منظور دشمن در فشار اولیه خود تنها 72 ساعت بطور مداوم بر روی جزایر آتش می ریخت؛ چنانكه در یك برآورد، نزدیك به یك میلیون گلوله توپ و خمپاره مصرف كرده بود.
جنگ در جزایر با توجه به توان خودی و دشمن به دور از توان نظامی بود؛ چرا كه نیروهای خودی با عقبه های طولانی و چند روز جنگ،بدون آتش پشتیبانی به مقاومت ادامه می دادند و متقابلاً دشمن با تمركز صدها قبضه توپ بر روی جزایر و بمباران مداوم آنها با هواپیما و داشتن عقبه خشكی (دو جاده ضلع غربی و شرقی جزیره جنوبی) با واحدهای زرهی خود فشارهای متعدد و توان فرسائی را وارد می ساخت.
از سوی دیگر نیروهای خودی،علیرغم وضعیت یاد شده،زمینه و ذهنیت قابل ملاحظه ای داشتند تا با مقاومت، به هر صورت ممكن، جزایر را حفظ نمایند.
خمیرمایة این مقاومت، گذشتة جنگ و ضرورت كسب پیروزی چشمگیر و نیز پیام حضرت امام مبنی بر حسین وار جنگیدن بود.
بدین منظور سپاه پاسداران با تمامی استعداد خود جهت دفع تهاجمات دشمن و حفظ جزایر در آنجا استقرار یافت. در این روند، شهادت و مجروح شدن تنی چند از فرماندهان سپاه به مقاومت نیروها در جزیره جنوبی مجنون جلوه ای خاص بخشید.
شهید حاج همت، فرمانده لشگر 27 محمد رسول الله(ص)، و شهید اكبر زجاجی، معاون اول لشگر، هنگامی كه سوار بر موتور به دنبال رساندن نیرو به خط بودند، بر اثر اصابت توپ در كنار یكدیگر به شهادت رسیدند.
نمونة دیگر،شهید حمید باكری – قائم مقام لشگر عاشورا – كه جلوه ای از حماسه مقاومت را در صحنه نبرد واقع در جزیره مجنون جنوبی به نمایش گذارد.
تعدادی از نیروهای لشگر 31 عاشورا با فرماندهی وی بر روی پل جنوبی، جزیره جنوبی در مقابل محور اصلی پاتك دشمن به مقابله ایستادند و «حمید» در همانجا با شهادت خود معنا و مفهوم حسین وار جنگیدن را به همگان نمایاند.
در قسمتی از وصیت نامه این شهید آمده است:
«ما به فرموده امام، حسین وار، وارد جنگ شدیم و حسین وار به شهادت می رسیم».
پس از شهادت حمید باكری، جسد وی و سایر همرزمانش در همانجا بر زمین ماند. بدنبال این امر، فرماندهی قرارگاه به برادر شهید، مهدی باكری، فرمانده لشكر عاشورا، تكلیف می كند كه جسد حمید باكری را به عقب منتقل نماید. اما وی هنگامی كه جسد حمید را بر روی زمین و در میان همرزمانش مشاهده می كند، نمی تواند خود را متقاعد سازد كه در حالی كه سایر شهدا، بر روی زمین به جای مانده اند، تنها جسد برادر خود را به عقب منتقل كند.
بهرحال، دشمن كه در مقابل خود مقاومتی غیر قابل تصور و پیش بینی را مشاهده می كرد،بمرور با تحمل تلفات و ضایعات فراوان دریافت كه ادامه تك غیر از به مسلخ بردن نیروهایش، نتیجه ای دیگر ندارد. لذا از تصرف جزایر منصرف شده، مبادرت به تحكیم مواضع نمود.
در عملیات خیبر،عراق برای اولین بار با وسعتی قابل ملاحظه مبادرت به بمباران شیمیایی كرد. این مسئله عمدتاً به علت هراس دشمن از جاگیر شدن نیروهای خودی در منطقه صورت گرفت. رژیم عراق همچنان پس از ناامیدی از باز پس گیری جزایر شمالی و جنوبی مجنون، شدت عمل بیشتری را در بمباران شیمیایی اعمال نمود