سوریه تاوان چه چیزی را می دهد؟
ما معتقدیم آنچه در سوریه اتفاق می افتد درگیری حکومت سوریه و ملت آن نیست. سوریه تاوان ایستادگی در خط مقدم مقاومت را می دهد و امروز توسط همه کسانی که در خط سازش قرار دارند تحت فشار قرار گرفته است.
تعبیر خط مقاومت و خط سازش ریشه در کجا دارد و از کجا آغاز شد؟
این تعبیر دقیقا متعلق به حضرت امام (ره) است. اولین کسی که از تعبیر خط مقاومت و خط سازش استفاده کرد امام امت بود. امام با استناد به پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اعتقاد داشت که منطقه به دو قسمت تقسیم خواهد شد، خط مقاومت و خط سازش. اصلا روش امام مبتنی بر این بود که ملت ها در خط مقاومت هستندو سران مستبد آنها در خط سازش و اعتقاد داشت مادامیکه مردم در صحنه هستند خط سازش باطل می شود و اگر مردم در صحنه نباشند و کار را به سران واگذار کنند آنها بدون شک خط سازش را پیش خواهند گرفت.
روش امام چگونه بود؟
امام روش منحصر به فردی داشت. روش او با روش تمام جریان های انقلابی مسلحانه که در آن روزگار در اوج بودند متفاوت بود اعم از نهضت های آزادیبخش و جریان های چین و روسیه و الجزایر. امام معتقد به کشاندن مردم به صحنه با دست خالی باانگیزه الهی بود. این روش در انقلاب اسلامی ایران جواب داد. توپ و تانک در برابر دست های خالی مردم کاری نتوانست بکند. حالا در بیداری اسلامی شما همین روش را می بینید که اجرا شد. در مصر مردم با دست خالی در برابر مبارک قرار گرفتند. در تونس هم همینطور. اولین جایی که این روش پیاده شد توسط حضرت امام در ایران بود. حتی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران هم امام از این روش در برهه های مختلف برای اهداف انقلاب استفاده کرد، در قضیه اعلام روز جهانی قدس شما با همین پدیده روبرو هستید. موجی از مسلمانان درحالی که روزه دار هستند بعد ازنماز جمعه هفته آخر ماه مبارک رمضان به خیابان ها می آیند. همین روش در خصوص لانه جاسوسی کار کرد. در قضیه برائت از مشرکین در مناسک حج کار خودش را کرد. در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و خلاصه این مدل را به گونه ای دقیق جا انداخت که مورد استفاده فلسطینی ها هم قرار گرفت و آنها روش مبارزه خود را به سمت براه انداختن جریان های مردمی و کشاندن آنها به صحنه هدایت کردند و از دل آن همین انتفاضه ها درآمد.
پس شما معتقدید آنچه در منطقه در جریان است ادامه مسیر انقلاب اسلامی است.
بدون شک اینگونه است. در واقع اولین انتفاضه ای که در فلسطین رخ داد مربوط به مراسم چهلم شهدای فلسطینی در مراسم برائت از مشرکین در سال 66 بود. در آنجا در کنار شهدای ایرانی برخی از فلسطینی ها هم به شهادت رسیدند و اولین انتفاضه در چهلیمین روز از شهادت آنها برگزار شد که چون در انجا فلسطینی ها تصاویر فهد وسران آل سعود را آتش می زدند اسرائیلی ها خیلی برای سرکوب وارد نشدند. اگر به صحیفه نور مراجعه کنید و پیام معروف امام در سال 67 برای حجاج را بخوانید در آنجا متوجه می شوید که چگونه انتفاضه فلسطین ریشه در این روش امام امت دارد. در آن سال حجاج ایرانی از سفر به حج منع شدند و امام برای حجاج پیام دادند. در بخشی از این پیام امام اینگونه می فرمایند: عطر خونهای پاک شهدای عزیز ما در تمامی جهان پیچیده و اثرات آن را در اقصا نقاط عالم مشاهده می کنیم. حماسه مردم فلسطین یک پدیده تصادفی نیست. آیا دنیا تصور می کند که این حماسه را چه کسانی سروده اند و هم اکنون مردم فلسطین به چه آرمانی تکیه کرده اند که بی محابا و با دست خالی در برابر حملات وحشیانه صهیونیستها مقاومت می کنند؟ آیا تنها آوای وطنگرایی است که از وجود آنان دنیایی از صلابت آفریده است؟ آیا از درخت سیاست بازان خود فروخته است که بر دامن فلسطینیان میوه استقامت و زیتون نور و امید می ریزد؟ اگر اینچنین بود، اینها که سالهاست در کنار فلسطینیان و به نام ملت فلسطین نان خورده اند! شکی نیست که این آوای اللّهاکبر است، این همان فریاد ملت ماست که در ایران شاه را و در بیتالمقدس غاصبین را به نومیدی کشاند.و این تحقق همان شعار برائت است که ملت فلسطین در تظاهرات حج دوشادوش خواهران و برادران ایرانی خود فریاد رسای آزادی قدس را سر داد و مرگ بر امریکا، شوروی و اسرائیل گفت، و بر همان بستر شهادتی که خون عزیزان ما بر آن ریخته شد او نیز با نثار خون و به رسم شهادت آرمید. آری، فلسطینی راه گم کرده خود را از راه برائت ما یافت و دیدیم که در این مبارزه چطور حصارهای آهنین فروریخت، و چگونه خون بر شمشیر و ایمان بر کفر و فریاد بر گلوله پیروز شد، و چطور خواب بنی اسرائیل در تصرف از نیل تا فرات آشفته گشت، و دوباره کوکب دریه فلسطین از شجره مبارکه لاشرقیة ولاغربیة ما برافروخت و امروز به همانگونه که فعالیتهای وسیعی در سراسر جهان برای به سازش کشیدن ما با کفر و شرک در جریان است، برای خاموش کردن شعله های خشم ملت مسلمان فلسطین نیز به همان شکل ادامه دارد و این تنها یک نمونه از پیشرفت انقلاب است.
در همان پیام بود که امام به خط سازش و مقاومت اشاره کرده اند و عربستان را رأس خط سازش با آمریکا و اسرائیل معرفی کردند.
دقیقا همینطور است. امام در همان پیام خطاب به آل سعود می فرمایند: "مگر مسلمانان نمی بینند که امروز مراکز وهابیت در جهان به کانونهای فتنه و جاسوسی مبدل شده اند، که از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملاهای کثیف درباری، اسلام مقدس نماهای بیشعور حوزه های علمی و دانشگاهی، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنه ها، و در یک کلمه اسلام امریکایی را ترویج می کنند، و از طرف دیگر، سر بر آستان سرور خویش، امریکای جهانخوار، می گذارند. مسلمانان نمی دانند این درد را به کجا ببرند که آل سعود و خادمان حرمین به اسرائیل اطمینان می دهد که ما اسلحه خودمان را علیه شما به کار نمی بریم! و برای اثبات حرف خود با ایران قطع رابطه می کنند واقعا چقدر باید رابطه سران کشورهای اسلامی با صهیونیستها گرم و صمیمی شود تا در کنفرانس سران کشورهای اسلامی مبارزه صوری و ظاهری هم با اسرائیل از دستور کار آنان و جلسات آنان خارج شود." اساسا عربستان جزء سازش بود. و این پیام تند امام بخاطر طرح سازشی بود که فهد ارائه کرده بود. حتی طرح عربی کنونی نیز ادامه همان راه است. در این طرح یک جمله کلیدی بود که می گفت صلح و امنیت در منطقه برای همه از جمله اسرائیل و امام بلافاصله پیام تندی را خطاب به آل سعود منتشر کرد.
در آن زمان موضع سوریه چگونه بود؟
پاسخ به این سوال کاملا نشان می دهد که وقتی ما می گوییم سوریه خط مقدم مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی است یعنی چه؟ در آن زمان سوریه حافظ اسد تنها کشور عربی بود که در ایستادگی در برابر اسرائیل با ایران هم محور و هم عقیده بود. هنری کیسینجر وزیر امور خارجه پیشین آمریکا یک تئوری معروف درباره مناسبات جهان عرب با اسرائیل داشت که می گفت اگر اعراب بخواهند با اسرائیل بجنگند حتما باید مصر را با خود همراه کنند چرا که 50 درصد از توانایی نظامی سیاسی اجتماعی ، فردی و راهبردی جهان عرب را در اختیار دارد و اگر بخواهند با اسرائیل سازش کنند باید حتما سوریه را با خود داشته باشند چرا که تا سوریه حاضر به سازش با اسرائیل نباشد هیچ صلح و سازشی صورت نمی گیرد. لذا به همین خاطر حافظ اسد به دعوت فهد برای حضور در نشست سران عرب وقعی ننهاد و طرح آنها برای جمع کردن سران عرب و ایجاد یک سازش کلی با اسرائیل با شکست مواجه شد.
پس به این تعبیر آنچه که امروز شاهد آن هستیم همان درگیری های نیم قرن گذشته است که بخش از آن نیز شامل تحولاتی است که در مصر و کمپ دیوید روی داد.
بله، ماجرای مصر تمام شده بود و آنها از گفته های زمان که سادات با اسرائیلی ها معاهده کمپ دیوید را امضا کرد دیگر تمرکز خود را روی سوریه گذاشتند. شما به یادداشت جنجال برانگیز محمد حسنین هیکل سردبیر سابق روزنامه الاهرام که مدتی پیش در الجزیره ایراد کرد منتشر شد نگاه کنید. در آنجا هیکل به صراحت می گوید سادات با قهوه مسموم ناصر را کشت و جای او را گرفت و بعد با اسرائیل صلح کرد. او می نویسد در آخرین جلسه اتحادیه عرب در قاهره سادات، همه حاضران را مرخص کرد خودش ماند و ناصر. گویا ناصر ابراز خستگی می کند و می گوید برایم یک قهوه بیاورید به سادات قهوه مسموم می رسانند که در اختیار ناصر قرار می دهد و بعد از آن او می میرد. انتشار این گفته هیکل سبب شد که خانواده ناصر ازخانواده سادات شکایت کنند. خوب بعد از روی کار آمدن سادات هم که مشخص است چه شد. از سوی دیگر شما نگاه کنید کدام کشور با اسرائیل از سر سازش بر نیامد. اردن و عربستان که پیشتر سازش کرده بودند مصر هم که اینگونه قبل از همه رژیم غاصب در فلسطین اعتراف کرده بود. لذا می بینیم که حرف کیسنیجر بیراه نبوده و نیست.
اما نهایتا حافظ اسد هم مجبور شد که به اتحادیه عرب بپیوندد و بلکه یکی از بنیانگذاران و بزرگان آن شد.
اسد وقتی به مراکش رفت و در کنفرانس عربی شرکت کرد که اسرائیل به لبنان حمله کرد و تا بیروت را به اشغال خود در آورد. سوری ها مجبور به عقب نشینی شدند و احتمال این بود که حمله سراسری اسرائیل به سوریه نیز جدی شود. از سوی دیگر مصر جا خالی کرده بود و با اسرائیل معاهده امضاء کرده بود. سوریه از همه طرف در فشار بود و درست در چنین شرایطی یعنی سال 1982 شما می بینید که ناگهان اخوان المسلمین در حماء علیه اسد قیام می کند و با نیروهای حافظ اسد درگیری مسلحانه راه می اندازد. اسد هم آنها را سرکوب کرد و از همان جا سنگ بنای ضعف اسد گذاشته شد. یعنی حتی اگر با همه فشارهای خارجی این مشکل داخلی در حماء از سوی اخوان المسلمین پیش نیامده بود محال بود که حافظ اسد تن به شرکت در کنفرانس عربی مراکش دهد.
شما معتقدید که رو به ضعف رفتن حافظ اسد از همان درگیری های اخوان المسلمین درحماء آغاز شد، چرا سی سال بعد در زمان پسرش این زخم سرباز کرد و حالا سوریه دچار این بحران شده است؟
یکی از اصلی ترین دلایل این اتفاق قدرت گرفتن خط مقاومت در سالهای اخیر بوده است. از سال 2000 به این سو که اسرائیل از جنوب لبنان با همت و شجاعت حزب الله عقب نشینی کرد و بعد در دو جنگ منطقه ای یعنی جنگ 33 روزه 2006 و جنگ 22 روزه غزه شکست سختی از مقاومت خورد و کفه حوادث دیگر منطقه از جمله وقوع بیداری اسلامی در مصر و تونس به نفع خط مقاومت تغییر کرد ترس و نگرانی به شدت به جان خط سازش افتاد. در واقع آنچه در سوریه اتفاق افتاد و می افتد ادامه بیداری اسلامی نیست. یک حرکت مصنوعی ساخته و پرداخته خط سازش برای تغییر موازنه به نفع خط سازش است که بهانه آن دموکراسی خواهی و ادامه راه انقلاب مردم مصر و تونس بود.
اما به هرحال قبول دارید که حکومت اسد یک حکومت دیکتاتوری است و بالاخره نیاز به اصلاحات داشت؟
حکومت اسد یک دیکتاتوری شخصی نیست. یک دیکتاتوری حزبی بوده و هست. در آنجا یک حزب قدرت را به دست دارد و این حزب است که درباره همه چیز تصمیم می گیرد. در سوریه اشکالات زیادی وجود دارد اما آنچه الان در جریان است نه خواست مردم سوریه است و نه اصلاحات و دموکراسی به ارمغان می آورد. در ابتدا اگر یادتان باشد در سوریه اردوکشی های خیابانی رخ می داد. طرفداران اسد در برابر مخالفان او می ایستادند حتی چند مورد برخورد خشونت آمیز هم رخ داده بود اما ناگهان اتفاقاتی افتاد که نشان می دهد برنامه هایی از پیش تهیه شده در جریان بوده است و کار کار مردم نبوده است. شما نگاه کنید در حماء و حمص تونل هایی پیدا شد که حفر آنها ماه ها زمان لازم داشته است و این نشان می دهد که انها از مدت ها پیش در حال انجام این کار بوده اند. شما می دانید که اساسا حفر تونل و ایجاد شبکه های زیر زمینی حرفه ای است که حزب الله لبنان برای مبارزه با اسرائیلی ها به کار برد و بسیار از آن استفاده کرد. خود حزب الله لبنان برای حفر این تونل ها در سرزمین خود با مشکلات و مصائب زیادی رو برو بود. حالا شما حساب کنید در شهر حماء و حمص تونل هایی حفر شده بود که برای حفر آن سوای از مشکلات مرسوم باید از دید ماموران امنیتی و اطلاعاتی حزب بعث سوریه مخفی می مانده است. این نشان می دهد که زمان زیادی برای حفر و آماده سازی آنها لازم است. یا مثلا نگاه کنید به نوع مهماتی که این گروه ها به آن دسترسی پیدا کردند. مگر می شود ناگهان در عرض یک ماه که اعتراضات مردمی در جریان است یکدفعه عده زیادی به انواع و اقسام سلاح های پیشرفته و مواد منفجره مجهز شوند؟ مگر می شود ماده منفجره سی چهار که قدرت تخریبی بسیار بالا ولی استفاده از آن بسیار ساده و سریع است مانند نقل و نبات در اختیار گروه ها و مردم قرار گیردمگر اینکه سرویس های اطلاعاتی و جاسوسی ترکیه، اسرائیل و اردن دخیل در آن نباشند؟ این ها از لحاظ امنیتی خیلی معنی دارد. یا پول های هنگفتی که ناگهان از سوی قطر و عربستان برای شورشیان سرازیر شد مگر مخفی است یا می توان آنها را انکار کرد. لذا می خواهم بگویم اینطور نیست که چون در روزهای اول مخالفان مطالبات معقولی داشتند ولی پاسخ درستی نگرفتند رو به حرکت مسلحانه آوردند. اصلا به فرض که این طور باشد مگر مردم به کجا وصل هستند که یکشبه اعتراض مسالمت آمیز خود را به یک حرکت مسلحانه بسیار خشن و بی رحمانه تغییر شکل دهند.
اسد اقدامی عملی هم درباره اصلاحات کرده است؟
قانون اساسی سوریه بویژه ماده 8 آن که انحصار قدرت را در اختیار حزب بعث می گذاشت اکنون به دستور اسد تغییر کرده است. در حال حاضر قانون انتخابات، قانون احزاب، و برخی دیگر از قوانین مربوط به حقوق سیاسی و مدنی در سوریه تغییر کرده است. در حال حاضر حرف حکومت سوریه دعوت به گفتگو، توافق بر سر میثاق ملی وانتخابات مجلس موسسان، همه پرسی برای قانون اساسی و اجرائ انتخابات بر اساس قانون اساسی جدید است. دولت سوریه دعوت به احترام به صندوق رای و حق تعیین سرنوشت می کند ولی خط عبری ،عربی غربی بر طبل جنگ می کوبد.
درباره کشته شدن غیرنظامیان در سوریه چطور؟
کشته شدن غیر نظامیان در سوریه مایه تاسف است. از روز اولی که اعتراضات در سوریه آغاز شد توصیه ایران به سوریه این بود که از اعمال زور و خشونت و تیراندازی به روی مردم جلوگیری شود. حتی مقام معظم رهبری برای شخص بشار اسد پیام داد که مراقب باشید که خون مردم ریخته نشود و توصیه فرمودند که اصلاحات باید صورت پذیرد و مستمر باشد.
پس چرا به این توصیه عمل نشد
برای اینکه ساختار دفاعی ، امنیتی و نظامی سوریه اینگونه است. سوریه پلیس و باتوم و سپر و گاز اشک آور ندارد. سوریه یک ارتش مجهز دارد و این ها یاد نگرفته بودند که برخورد با اعتراض های مردمی کار ارتش نیست. کار پلیس آموزش دیده است. اگر می دانستند هم امکاناتش را نداشتند انها ارتش را وارد کردند که ارتش هم کارش تیراندازی و شلیک است.
شما گفتید آنچه در سوریه می گذرد تلاش خط سازش برای تغییر توازنی است که به نفع خط مقاومت پدید آمده است . در این میان نقش قطر و عربستان سعودی و اسرائیل مشخص است اماترکیه کجای این بازی ایستاده است؟ اردوغان که داعیه مخالفت با اسرائیل و طرفداری از فلسطینی ها را دارد؟
ترکیه از ابتدا دچار اشتباه راهبردی و اشتباه محاسباتی شد. الان هم خیلی پشیمان است. برای ترک ها موضوع از نظر سیاسی مهم بود. آنها نمی توانند از لحاظ جغرافیایی به دوران قدرت امپراتوری عثمانی بازگردند اما از لحاظ سیاسی می خواهند آن جایگاه را به دست آورند. به همین خاطر وارد معرکه سوریه شدند. لذا الان دیگر وارد این پیمان شده اند یعنی همه این ها از اسرائیل گرفته تا عربستان و قطر و غربی ها متحد القول شده اند که اسد را از پای در آورند. عربستان و قطر پول می دهند ترکیه و اردن تجهیزات و اموزش های نظامی و اطلاعات و اسرائیلی ها هم که می بینید هرجا لازم است می آیند دخالت نظامی هم به نفع تروریست ها و جبهه سازش می کنند.
به نظر شما اسرائیل می خواهد وارد جنگ تمام عیار شود؟
اسرائیل می خواهد این بحران تا جای ممکن ادامه دار شود. به تعبیری می کوشد نهایت استفاده را از وضعیت موجود ببرد. آنها همه برای رفتن اسد به توافق رسیده اند اما بر سر اینکه چه کسی جای اسد بیاید متحد القول نیستند. مشکل آنها بر سر این است.
هدف اسرائیل از این حملات نظامی چیست؟
اسرائیلی ها به همراه جبهه ضد مقاومت دو سال است که یک فضای مجازی و رسانه ای علیه سوریه ساخته اند که سوریه تمام شده است و اسد رفتنی است اما این حقیقت روز به روز بیشتر رنگ می بازد. همین که حلمه می کنند موید این است که به اهدافشان نرسیده اند و فهمیده اند که تروریست ها نتوانسته اند کارشان را به خوبی انجام دهند. اسرائیلی ها با این حملات اولا می کوشند اسسم ایران را در دهن ها بیندازند و آن را خطرناک جلوه دهند. مرتب می گویند محموله های ایران برای حزب الله را زده اند. این هدف دارد یعنی دائما ایران را به عنوان دشمن اعراب نشان می دهد که خود به جنگ طائفی بیشتر دامن می زند. از سوی دیگر به این بهانه به تدریج مراکز حساس و قدرتمند نظامی سوریه را شناسایی کرده و هدف می گیرند و سوم اینکه روحیه ارتش سوریه را می خواهند از این طریق تحلیل ببرند.
آیا حملات اسرائیل به سوریه می تواند به نفع اسد تمام شود؟
همین الان این شرم و خجالت برای معارضان سوری باقی مانده است که در خط اسرائیل قرار گرفته اند. یعنی ترکیه، عربستان و قطر کاملا در مسیر اسرائیل حرکت می کنند و مشخص شده است که آنها با هم یک وحدت راهبردی دارند از طرف دیگر با تروریست های القاعده و سلفی های خشنی همپیمان شده اند. تقریبا اصلی ترین جریانی که الان در سوریه علیه اسد می جنگد با القاعده بیعت کرده است. خبر همپیمانی الجولانی که اصالتا اردنی است با ایمن الظواهری کاملا ماهیت این ها را افشا کرد. یا به مواضع شخص دیگری از این معارضان مانند البغدادی که فرمانده القاعده شاخه عراق است نگاه کنید که مدعی تاسیس امارات اسلامی عراق و شام شد. این ها همه در مسیر جنگ طائفی که اسرائیل خواهان آن است حرکت می کنند.
عربستان و قطر که خودکشورهای مسلمان هستند آیا متوجه نیستند که این جنگ طائفی که براه انداخته اند مسلمانان را هدف گرفته است؟
آنها می خواستند از تبعات بیداری اسلامی در امان باشند. اگر این اتفاقات در سوریه نمی افتاد بیداری اسلامی دامن آنها را می گرفت همین حالا در بحرین و داخل خود عربستان وضعیت آرام نیست. آنها سعی کردند با آتشی که در سوریه به پا کردند بیداری اسلامی را که می رفت دودمانشان را به باد دهد منحرف کنند. آنها تاپای تجزیه و نابودی سوریه ایستاده اند. این همان چیزی است که الان به تدریج مردم سوریه و برخی دیگر از کشورهای اسلامی متوجه آن می شوند که این هایی که علیه اسد می جنگند به فکر منافع ملی سوریه و تمامیت ارضی آن نیستند.
چرا سوریه پاسخ حملات نظامی اسرائیل را نمی دهد؟ اگر دائما هواپیماهای اسرائیلی به خاک سوریه تجاوز کنند و سوریه پاسخ ندهد این شائبه پیش می آید که تمام تشکیلات نظامی سوریه صرفا برای کنترل مردم خودش است و کاربرد خارجی ندارد.
اول باید دید که آیا این حملات کار جنگنده ها بوده است یا نه؟ به نظر من شواهدی هست که نشان می دهد جنگنده های اسرائیلی این کار را خارج از فضای هوایی سوریه انجام داده اند. یعنی آنها از نوعی موشک های بالدار هدایت شونده استفاده کرده اند و وارد حریم هوایی سوریه نشده اند.
یعنی شما می گویید اگر جنگنده های اسرائیلی وارد حریم هوایی سوریه می شدند هدف گرفته می شدند؟
قطعا اینطور است. شما ببینید در ماجرای سرنگون شدن جنگنده ترکیه تصور من این است که ناتو دست به یک آزمایش زد و با قربانی کردن یک جنگنده ترکیه متوجه شد که سیستم پدافند موشکی سوریه خیلی قوی است. از این رو من گمان می کنم اسرائیلی ها وارد فضای هوایی سوریه نمی شوند و نشده اند چون خطرناک بودن آن را می دانند. آنها تا حد ممکن در نقطه مرزی به هدف نزدیک شده و با استفاده از موشک ها یا بمب های هدایت شونده هدف را زده اند. البته اخباری هم از سقوط یک جنگنده پیشرفته اسرائیل وجود دارد که باید قطعی گردد.
اگر فرض را بر همین بگیریم آیا نباید سوریه واکنشی از خود نشان دهد؟
به صلاح سوریه نیست که یک جبهه دیگر نظامی برای خود باز کند آنهم جبهه نظامی با اسرائیل، مگر اینکه معادلات کاملا عوض شود و به گونه ای دیگر رقم بخورد. تا کنون خویشتنداری سوریه بیشتر کارآیی داشته است به این معنی که الان جهانیان همه لب به محکومیت اسرائیل باز می کنند و برای همه ماهیت واقعی معارضان سوری نیز مشخص می شود که آنها همگی همپیمان اسرائیل هستند. پاسخ اسرائیل را در موقع مناسب مقاومت می دهد . این وظیفه مقاومت است.
اگر اسرائیل از وضع موجود در سوریه راضی است و می بیند که مسلمانان با یکدیگر مشغول نبر هستند پس چه چیز او را نگران می کند؟
مهمترین خطر برای اسرائیل توانایی موشکی فوق العاده ای است که در سوریه و در جنوب لبنان ایجاد شده است. اسرائیلی ها به شدت از این توان موشکی بیمناک هستند. آنها می دانند در پاسخ به تهدیدات گستاخانه آنها تل آویو و حیفا با خاک یکسان می شود یعنی از لحاظ فنی اگر این تجاوز را از خاک سوریه و لبنان پاسخ دهند یک معنی دیگر می دهد که اسرائیلی ها آن را به خوبی می فهمند. لبنان و سوریه در همسایگی رژیم صهیونیستی هستند و حزب الله حتی توان هدف گرفتن دیمونا را به راحتی دارد.
اما اسرائیل به شدت روی گنبد آهنین سرمایه گذاری کرده است
در جنگ هشت روزه سال 2012 غزه معلوم شد که این گنبد آهنین چندان هم آهنین نیست. موشک های ساخت ایران توانست این گنبد را بشکافد و در تل اویو فرود بیاید. اصلا شما گنبد آهنین را کنار بگذارید همین که ما توانستیم به غزه ای که قوطی شیرخشک نمی شد به خاطر محاصره اقتصادی و شدید اسرائیل به آن برسد موشک بفرستیم خودش بزرگترین شکست برای اسرائیل است. ولی ایران توانسته به خوبی این موشک های پیشرفته را دراختیار غزه، لبنان و سوریه قرار دهد. تازه این ها درهمان زمان که سازمان اطلاعات مصر دوران مبارک بود اتفاق افتاده است حتی همین حالا هم همان سازمان اطلاعاتی روی کار است. وقتی موشک های ساخت ایران به نزدیکی کاخ نخست وزیری اسرائیل اصابت کرد، نتانیاهو به سازمان اطلاعات مصر زنگ زد و خواستار آتش بس شد. یعنی برای اولین بار یک گروه فلسطینی موفق شد شرایط آتش بس برای اسرائیل تعیین کند.
برخی می گویند مداخله ما در سوریه و حمایتی که از اسد می کنیم درست نیست. آیا اینطور است.
حمایت ما از اسد درست ترین کار ممکن است. ما از امنیت ملی و منافع کشور خودمان دفاع می کنیم. این هایی که حرف های روشنفکرانه می زنند که نباید از اسد دفاع می کردیم نمی دانند که این امنیت کنومی ما محصول همین استراتژی و کارکرد است. تردید نکنید که اگر اینگونه عمل نکرده بودیم اسرائیل بارها اهدافی را در کشور ما هدف قرار داده بودند. یعنی اینکه تا کنون فوردو را هدف قرار نداده اند بخاطر این است که ما این توان را داریم که اگر آنها دست از پا خطا کنند تلافی کنیم.
توهین به مقدسات مذهبی و توهین به قبور صحابه خاص امیرالمومنین توسط وهابی ها و سلفی ها را چگونه ارزیابی می کنید؟
این ها همه در راستای تشدید جنگ طائفی و مذهبی است و اسرائیل تا حد ممکن به آن دامن می زند. عربستان و قطر هم دامن می زنند. شما نگاه کنید چه کسی فتوا درباره خون شیعیان و جنگ با اسد و حتی نوری مالکی را صادر می کند. آقای قرضاوی. او از کجا خط می گیرد. غیر از عربستان و قطر. آنها در این آتش می دمند و اسرائیل هم از آن حمایت می کند چون اهداف او در این جنگ محقق می شود. آنها به دنبال ایجاد فضایی هستند که از آن نهایت استفاده را بکنند وقتی کار توهین به مقدسات در بین خود مسلمانان شایع شد و همه بی حرمتی ها را کردند آن وقت راه برای صهونیست ها باز می شود تا به آرزوی دیرنه خود یعنی تخریب مسجد الاقصی برسند. من گمان می کنم این کار زمینه ساز تخریب مسجد الاقصی توسط صهیونیست ها است. کاری که مدت ها است زمینه خراب شدن آن را به بهانه جستجو برای هیکل سلیمان و از طریق حفاری های وسیع زیر زمینی آماده کرده اند